غزل تنهایی

اشعار شاعری بی تخلص

غزل تنهایی

اشعار شاعری بی تخلص

مشخصات بلاگ

من سیامک هستم. خودم رو شاعر نمیدونم. ولی هر از گاهی چیزهایی مینویسم و دوست دارم نظر شاعران و شعردوستان رو در مورد نوشته‌هام بدونم. خوشحال میشم منو از نظرات مفیدتون آگاه کنید.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

آخرین جادوی تو

شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۲ ب.ظ

تو همان دریا و من هم قایقی بر روی تو

هر کجا هر سو روم دل می‌شتابد سوی تو

تو همین جا پیش من بنشسته‌ای من بی خبر

راهی غربت شدم بلکه بیابم کوی تو

در تمام لحظه‌ها نزدیک من بودی ولی

من ز تو غافل شدم، هرگز ندیدم روی تو

تو به من نزدیکی اما پرده‌ها در بین ما

از پس این پرده‌ها تنها بگیرم بوی تو

پرده‌ای از جنس غفلت، نا امیدی، بی‌دلی

چون توانم زد کنارش بی ید و بازوی تو

بی تخلص می‌سرایم شعر زیبای تو را

نام شعرت را گذارم آخرین جادوی تو

تیرماه 85


نظرات  (۲۷)

سلام داداش
ن اینکه بخوام سر سری ی چیزی گفته باشم آ
ولی خداییش  خوب بود
موفق باشی
ادامه بده رفیق
پاسخ:
ممنون از لطفت...با دلگرمی‌های شما دوباره شروع به گفتن شعر کردم.
سلام آقا سیامک عزیز
ممنون که قابل دونستی
میتونم تاریخ تولدتونو بدونم؟ شهرتون؟ و یه سری اطلاعات اینجوری. بعد بهتون میگم دلیلشو
پاسخ:
سلام دوست عزیز.
من متولد 63 هستم یعنی 29 سالمه و تبریز شهر شاعران شیرین سخن زندگی میکنم. 
  • گتی رسائی
  • من نمیدونم دیگران به چی میگن شعر . من فکر میکنم هر دردی که از دل برروی کاغذ بیایا به دلی بنشیند . و همدلی کند اون شعره . من خودم به هیچ قانونی پای بند نیستم. حرف دلم را میزتم .میگویند شعر است. شما هم مثل من هستی.اینطور نیست؟
    پاسخ:
    حرفتون رو قبول دارم ولی نه کاملا... معتقدم قواعد به شاعر کمک میکنه حرفش دلنشین‌تر باشه. هر هنری قواعدی هم داره...نقاشی، کارگردانی، داستان سرایی و ... که با یاد گرفتن قوانین هنرمند آثار بهتر و قوی تری رو می‌آفرینه.
    ممنون که به ما سر زدید. بازم منتظر حضور پرمهرتون هستم.
    دارم خیلی جدی می گم:
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    کارت واقعا خوبه......
    پاسخ:
    ممنون از لطفتون...خوبی از خودتونه.

    سلام ، تو شاعری  بی هیچ تردید ، اما عزیز  شاعری چنان هم مهم نیست

    شعر است هیچ و شاعری از هیچ هیچ تر   در حیرتم که بر سر هیچ این جدال چیست

    من در باره خودم  این گونه می اندیشم

    ای کاش بتوانم انسان باشم

    همنوعان خود را فریب ندهم

    دروغ نگویم

    ووفتی دنیای فانی را ترک می کنم

    غفران حق نصیبم شود

    شاعری زیاد مهم نیست    

    شعر های خوبی هم داری

    موفق باشی

    از این که به وبلاگم سر زدی ممنونم

     

     

    پاسخ:
    ممنون از لطفتون... با حرفتون موافقم... شاعری زیاد هم چیز مهمی نیست، مخصوصا در روزگار ما. هیچ وقت هم جدالی بر سر اون نداشتم. امیدوارم همه بتونیم انسان خوبی باشیم.
    یا حق

    سلام اخرین  شعرتون لطافت  با سابقه ای داشت

    خسته نباشید

    پاسخ:
    ممنون از لطفی که دارید.
    سلام.
    خیلی زیبا بود! بی اغراق میگم. با اینکه در سرودن مهارتی ندارم ولی خیلی خیلی به شعر علاقه دارم و قلم شما تحسین میکنم.
    امیدوارم در این زمینه به موفقیت های روزافزون برسید.
    راستی ممنون از حضور صمیمانتون!
    با افتخار لینکتون کردم
    .
    موفق باشید
    پاسخ:
    ممنون از حرفهای قشنگتون... خوشحالم که از نوشته‌هام خوشتون اومده...من هم شما رو لینک میکنم... موفق باشید.
    سلام با اینکه رشته شما ریاضیه اما معلومه که با قواعد شعری آشنایی خوبی دارید واین کار رو برا شما آسانتر میکنه.
    شعرات قشنگن . میتونن حس درونی شمارو به خواننده منتقل کنن .فقط باید کمی بیشتر روی شعرتون کارکنید بعدتووبلاگ بزارید.
    این شعر بسیار زیباست فقط من فکر می کنم در دومورد بهتره تغییر مختصری داشته باشید.
    1-این همه نتوان دریدن هم به جز بازوی تو
    2-بی تخلص می سرایم شعر زیبای تورا
    ببخشیددوست عزیزقصدجسارت ندارم
    موفق باشید.بازم بهم سربزنیدخوشحال میشم
    پاسخ:
    سلام دوست عزیز...ممنون از نظرتون.
    در مورد شماره 2 با توجه به اینکه تغییری زیادی در معنی ایجاد نمیکنه اعمال میکنم... به نظر من هم اینطوری با وزن اصلی هماهنگ تر هست.(فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن)
    ولی در مورد شما 1 با اینکه از نظر وزن پیشنهاد شما درستر هست ولی از نظر معنی کمی نامانوس به نظر میرسه...سعی میکنم اصلاحش کنم ولی اگه نشد بیت رو میشه حذف کرد.
    ممنون از حسن نظرتون...
    باعث افتخاره که وبلاگم خوانندگان دقیقی مثل شما داره.
    حتما باز هم به ما سر بزنید.
  • اسما عیل (ساحل)
  • دوستی نعمت گرانبهائی است ،خوشبختی رادوبرابر می کندوبه بدبختی تخفیف میدهد. ویلیام شکسپیر
    [گل][گل][گل]
  • رضا حسینی مقدم
  • موفق باشی...
    پاسخ:
    ممنون
    شما هم موفق باشید...

    سلام

    من اولین بار اشعار شما رو میخونم

    ولی حسی درونتو از اشعارتون میشه فهمید ...............

    استعداد عالی دارید .

    موفق باشید.

    پاسخ:
    سلام...ممنون از نظر لطفتون.
    خوشحال میشم بیشتر از این حس درونی برام بگید.
  • سید احسان
  • با سلام. خواسته بودید درباره شعرتان اگر نظری دارم بگویم. ضمن تقدیر از روحیه لطیف که دارید. سه نکته به نظرم میرسد: یکی این که شاعر میباید مانند هر نویسنده‌ای آن قدر بنویسد تا استاد شود. یعنی راه رسیدن به اوج نویسندگی در خود نوشتن است، نوشتن و نوشتن. دوم این که مطالعه شاعران درجه اول و زندگی کردن با حال و هوای آنان باعث میشود روح شاعران دیگر در شاعر رسوخ کند. سوم، مصرع «این همه نتوان درید جز با ید و بازوی تو» ایراد عروضی دارد. کلمه‌ی «درید» اگر به شکل «دری» خوانده شود، وزن درست خواهد بود. میتوان شعر را به شکل زیر سرود:
    این همه نتوان شدن جز با ید و بازوی تو

    امیدوارم موفق و پیروز باشید
    پاسخ:
    سلام خدمت دوست عزیز و بزرگوار...
    سعی میکنم همونطور که فرمودید تمرین و تکرار و تجربه کلید موفقیت در هر کاری هست... شعر گفتن هم از این قاعده مستثنا نیست و برای بهتر شعر گفتن باید شعر گفت و ادامه داد. وقتی شعرهای قدیمیترم رو میخونم متوجه میشم که چقدر الان میتونم بهتر شعر بگم. و این منو به ادامه دادن این راه بیشتر ترغیب میکنه. به علاوه خوندن شعر میتونه در موفقیت هر شاعری موثر باشه.
    در مورد نکته سوم  هم حق باشماست. مصرعی که فرمود مشکل عروضی داره و هجای کشیده‌ی آخر کلمه "درید"  این مشکل به وجود میاره. متاسفانه زمانی که این شعر رو سرودم با اصول عروضی آشنایی نداشتم و این مشکلات ناشی از همین مسئله است. بارها سعی کردم این مصرع رو اصلاح کنم و مصرعی مناسب جایگزینش کنم ولی هیچکدوم از جایگزینها به دلم ننشسته. دوستانی هم تو همین سایت پیشنهاداتی دارند که زیاد جایگزینهای مناسبی نبودن. پیشنهاد شما هم درسته که از نظر وزن به وزن اصلی شعر نزدیکتره ولی مفهومی که مد نظر من هست رو منتقل نمیکنه. باز هم از پیشنهادهای دیگه استقبال میکنم... ولی اگه نتونم جایگزین مناسبی برای این بیت پیدا کنم با تمام علاقه‌ای که به این بیت دارم مجبورم حذفش کنم.
    خیلی خوشحالم که خوانندگان دقیق و فرهیخته‌ای مثل شما دارم. بازم به اینجا سر بزنید. به زودی شعرهای دیگه‌ای از خودم رو منتشر خواهم کرد که دوست دارم نظرتون رو در مورد این شعرها هم بدونم.
    موفق و شادکام باشید.
    سلام
    می سرایم رو به این دلیل پیشنهاد دادم چون می سرایم زمان مضارع است وهمیشه تازگی دارد اما می سرودم این تازگی را ندارد.
    درباره ی نکته ی دوم مصرع رو به شکل زیر نوشتم روش فکر کنید
    چون توانم زد کنارش بی یدو بازوی تو
    شاید با این مصرع تونسته باشم کمکی به شما بکنم
    پاسخ:
    سلام... ممنون از حسن سلیقه‌تون. در مورد می‌سرایم کاملا حق با شماست و اینطوری علاوه بر بهتر شدن وزن، همونطور که فرمودید به مفهوم هم کمک میکنه و شعر زیباتر از قبل میشه. من هم همون لحظه شعر رو به روز کردم و با انتشار دادم.
     اما در مورد نکته دوم پیشنهادتون خوبه.  هم به مفهومی که در نظرم بوده نزدیکه و هم به وزن اصلی. البته کنار زدن با دریدن فرق میکنه. کنار زدن کمی مسالمت آمیزتره. حتما روش فکر میکنم اگه پیشنهاد بهتری نباشه جایگزین میکنم.
    ممنون از توجه ویژه شما.
    افتخار میکنم که خوانندگان خوب، دقیق و هنرمندی مثل شما دارم.
    خوشحال میشم بازم  به این وبلاگ سر بزنید و نظرتون رو در مورد دیگر شعرهام که به زودی منتشر میکنم، بفرمائید.
    سلام واقعا عالی بود احساس زیبایت رو میشه تو شعرهات حس کرد تبریک میگم خوش به حالتون ..جاودان باشی در حال منتظرت هستم
    پاسخ:
    سلام...ممنونم...حرفاتون به من انرژی میده تا به سرودن ادامه بدم.
    ممنونم از لطفتون.
    پاینده باشید.
  • نسیم ادبی
  • سلام بر دوست گرامی
    ممنون از دعوتتان!
    این کار شما را خواندم و لذت بردم انشالله فرصتی باشد دوباره خواهم آمد و بقیه را می خوانم.
    پاسخ:
    سلام...
    ممنون که دعوت ما رو پذیرفتید. بازم منتظر حضور گرمتون هستم.

    درود بر شما

     

    سپاس از دعوت شما، بسیار زیبا خواندمتان. شما قطعا شاعرید که غزلی به این زیبایی سروده اید.

    از این به بعد هم می خوانمتان ..

    شاعر تر از همیشه ..

    نویسا و مانا باشید 

    پاسخ:
    ممنون از لطفتون...سعی میکنم لایق لفظ شاعری باشم.
    موفق و پایدار باشید.
    سلام دوست گرامی
    بنده همیشه از اینکه شعر رو کسی در بند و اسارت قرار بده انتقاد میکنم...
    ببین دوست من شعر فقط وفقط با احساس سروکار داره
    هر نوشته ای که بتونه احساس خواننده یا شنونده رو قلقلک بده از دید من شعر محسوب میشه...
    نوشته های خودم رو دوستان و بعضی ادیبان شعر سیاه و بعضیها هم سیاه مشق قلمداد میکنن.
    از اینکه استعداد و هنرتونو وقف ردیف و قافیه و اوزان ونظام عروضی میکنید حسرت میخورم...
    کمی ملتطف تر رفتار کنید...
    پاسخ:
    سلام دوست عزیز.
    همونطور که فرمودید شعر یعنی احساس. اصلا از نظر لغوی هم شعر به همین معناست. اما اگه این احساس در قالبی زیبا و موزون ارائه بشه، بیشتر و راحتتر میتونه احساس شنونده رو تحریک کنه یا به قول شما قلقلک بده. من نوشته‌های شما رو نخوندم و نمیتونم در مورد اونها قضاوت کنم ولی هرگز به خودم اجازه نمیدم احساسات کسی رو سیاه مشق بنامم. شعر میتونه موزون باشه و میتونه نباشه. شعر میتونه قافیه داشته باشه یا نداشته باشه. ولی با این حال قبول ندارم هر جمله‌ای و متنی رو باید شعر قلمداد کنیم. توصیف ساده و سرسری از شعر امروزه باعث شده هر کسی خودشو شاعر بدونه و شعرهای بی کیفیت همه رو از شعر و شاعری نا امید کنه. به هیچ وجه وزن و قافیه رو زندان و بندی برای شعر تصور نمیکنم. همونطور که وزن و قافیه رو از اصل شعر جدا میدونم. شعر میتونه وزن و قافیه داشته باشه یا نداشته باشه. ولی وزن و قافیه برای یک شعر امتیاز محسوب میشه نه بند. شعر نو هم برای خودش قوانین و اصولی داره. وقتی این قوانین و اصول رعایت نشن شعر شما زیبایی و کشش کافی رو نخواهد داشت.
    به نظرم وزن و قافیه مثل یه ظرف زیبا برای غذا میمونه یا یک قاب زیبا برای یک تابلو نقاشی.
    ممنون از اینکه به ما سر زدید. کاش آدرس وبتون رو هم مینوشید تا من هم بتونم مهمون کلمات شما باشم. باز هم به ما سر بزنید.
    بسیار زیبا
    پاسخ:
    ممنون.

    غزل زیبایی بود.

    با اجازه شما من وبلاگتون رو توی وبلاگ خودم لینک میکنم تا هر از چندگاهی سری به شما بزنم.

    پاسخ:
    ممنون از لطفتون.
    شما هم وبلاگ قشنگی دارید.من از علاقمندان برنامه رادیو هفت هستم. من هم شما رو لینک میکنم.
    خیلی هم قشنگ 
    مانا باشید 
    پاسخ:
    ممنون.
    معرکه بود
    پاسخ:
    ممنون.
    شعر واقعا جالبی هست.
    1- چون عاشق باید در مرتبه پایین تر از معشوق در سرودن قرار بگیرد .و گفتن قایقی در روی تو یه خورده اون احساس رو نمیده .به نظر من مصرع اول رو میتونی این طور بگی
    1- تو همان دریا و من هم قطره ای در سوی تو
    2- در تمام لحظه ها .... هم میشه گفت چون کلمه تو خیلی بکار رفته
    3- چون پرده غفلت و ناامیدی و غیره را عاشق بوجود آورد پس بهتره گفته بشه
    از پس این پرده‌ها تنها بگیرم بوی تو

    پاسخ:
    ممنون از لطفتون.
    1- به نکته درستی اشاره فرمودید. ولی منظورم از قایق این بوده که ما در واقع این سو و آن سو میروم برای پیدا کردن خدا. در حالی که خدا همه‌ی فضا رو احاطه کرده و در واقع چیزی جز خدا وجود نداره. به این خاطر از واژه قایق استفاده کردم که این سرگردانی و پوچی رو برسونه. قایق در مقابل دریا خیلی حقیر و آسیب پذیر هست. درسته که در ظاهر بالاتر اون هست ولی دریاست که بر اون احاطه داره.
    2- با شما کاملا موافقم. به روی چشم.
    3- اینطوری به نظر من هم درست‌تر و زیباتر هست.
    چند بیتی من هم اینجاست
    پاسخ:
    حتما بهتون سر میزنم.
    ممنون.
  • allahyargholamiamoli
  • باز هم همان کهنگی زبان تو ذوق می زند در این شعر هم اگرکسی نداند که از شماست فکر میکنه که باید زمان شعر به 100 الی 120 سال پیش برگردد
    پاسخ:
    اگه واقعا کسی اینطور فکر کنه، باعث افتخاره برای من. خوشحال میشم اشعارم چنین حسی رو تو خواندگان به وجود بیاره.
    سلام دوست عزیز مرسی از حضورت ....
    درود بر قلم زیبای شما ...

    بی تخلص می‌سرایم شعر زیبای تو را

    نام شعرت را گذارم آخرین جادوی تو....

    خیلی زیبا بود این قسمتش ....


    پاسخ:
    سلام. ممنون از اینکه نظر دادید.
    خوشحالم که شعر مورد توجه شما قرار گرفته.
    سلام
    من شاعر نیستم اما فکر میکنم ی کوچولو باید تغییر کنه...
    ممنون که به من سر زدید هم وطن...
    پاسخ:
    سلام. ممنون از نظرتون. چه خوب بود که می‌فرمودید کجاش میتونه تغییر کنه.
    من زتو غافل شدم حتی ندیدم روی تو . حتی مناسب نیست. چند  پیشنهاد :
    1.هرگز ندیم ....           2."یک دم"ندیدم ....
    3.دردا ندیدم ... 
    پاسخ:
    با نظر شما موافقم. ممنون پیشنهادهای خوبتون. شعر رو با پیشنهاد شماره 1 شما ویرایش کردم. به نظر خودم هم اینطوری بهتر شد.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی