تقدیم به همسر عزیزم
طبع شعرم قطره ای از عشق چون دریای توست
از تو می گویم سخن ای آنکه دل شیدای توست
ای تمام هستی و عشق و امید و آرزو
در درون قلب من تنها و تنها جای توست
هر که را دیدم فقط از حُسن تو گوید سخن
این همه حسن و کمال از آن دل زیبای توست
روی چون ماهت مرا مجنون و عاشق پیشه کرد
این جنون و مستی از چشمان سحر آسای توست
هر که شعری میسراید نامی از خود می برد
من بگویم "طاهره" آن نام خوش معنای توست
دی ماه 1390
سه چهار ماهی بود که از ازدواجمون گذشته بود. وقتی شعرهام رو برای همسرم میخوندم از من خواست تا یه شعر هم برای اون بگم. بهش گفتم که تمام شعرهام برای اون هست و در واقع تا بدین روز همیشه برای اون شعر میسرودم. ولی همسرم بهم گفتم نه، یه شعر میخوام که مخصوص برای خود خودم گفته باشی. من هم اطاعت کردم و این شعر رو براش سرودم و برای اینکه خیلی مخصوص باشه اسم همسرم رو توی حروف اول ابیات شعر گنجودم.