بی تخلص

بی تو من کربوبلایم

با تو من رود فراتم

بی تو من یک شب تاریک

با تو اما آفتابم

بی تو من سردتر از دی

با تو اول بهارم

بی تو من سیاه و بی رنگ 

با تو من رنگین کمانم

بی تو من هیچ کسی نیستم

با تو میشم شاه عالم

بی تو من دلم گرفته

اینه آخرین کلامم

من همون شاعر خسته

که تخلصی ندارم

شهریور 84

مناظره

گفتم همه تو هستی، جام و شراب و مستی

گفتا که تو عاشقی، یا اینکه می‌پرستی

گفتم که بی تو بودن، کرده مرا می‌پرست

گر تو دهی رخصتی، کعبه من تو هستی

برای دیدن توضیحات شعر می‌توانید ادامه مطلب را بخوانید.

شب ظلمانی

ما در شب ظلمانی خود راه ندیدیم

رعدی بدرخشید ولی ماه ندیدیم

سرگشته و حیران پی دلدار بگشتیم

افسوس که در راه خود آن چاه ندیدیم

توضیحاتی در مورد این شعر را میتوانید در ادامه مطلب بخوانید.

یه دوبیتی به سبک خیام

    ما ندانستیم از بهر چه هستیم      از برای چه در این دنیا نشستیم

ما جوابی بهر این پرسش نداریم       تا ابد، پرونده‌ی آن را ببستیم

توضیحاتی در مورد این شعر را میتوانید در ادامه مطلب بخوانید.